جعفر عبادی؛ محمود متوسلی؛ علی نیکونسبتی
دوره 0، شماره 20 ، دی 1390، ، صفحه 87-110
چکیده
این مسئله که آیا توسعه تأثیری بر دموکراسی دارد یکی از مباحث بحث برانگیز سالهای اخیر بوده است. ما دراین مقاله با استفاده از روش تحلیل مقایسهای به بررسی و نقد نظر موافقان و مخالفان تأثیر توسعه بر دموکراسی ...
بیشتر
این مسئله که آیا توسعه تأثیری بر دموکراسی دارد یکی از مباحث بحث برانگیز سالهای اخیر بوده است. ما دراین مقاله با استفاده از روش تحلیل مقایسهای به بررسی و نقد نظر موافقان و مخالفان تأثیر توسعه بر دموکراسی میپردازیم و تمرکز خود را بر مباحث اخیر آسم اوغلو[1] و همکارانش و انگلهارات و ولزل[2] متمرکز مینماییم که دو نظر متضاد در این باره ارائه نمودهاند. در این مقاله ما بر مفهوم دموکراسی کارآمد که در آن به حق انتخاب مستقل واقعی و پیروی عملی نخبگان از هنجارهای قانونی یا همان درستکاری نخبگان توجه میشود در برابر دموکراسی انتخاباتی که تنها معیار آن برگزاری انتخابات است، تأکید میکنیم. بررسی ما نشان میدهد که مفهوم دموکراسی کارآمد میتواند به بسیاری از اختلاف نظرها در این زمینه پایان دهد و دستیابی به آن نیازمند دستیابی به یک سطح حداقلی از توسعه است. بنابراین یافتههای ما این نظریه آسم اوغلو و همکارانش و همچنین سایر نظریهپردازانی که معتقد هستند توسعه بر پدید آمدن دموکراسی تأثیر ندارد را رد میکند اما در عین حال باید گفت برخلاف نظریه انگلهارات و ولزل رابطه میان توسعه و دموکراسی خطی نیست و همچنان مسائل حلنشده فراوانی در این زمینه وجود دارد.[1]. Acemoglu[2]. Inglehart & welzel