م.عمر چپرا؛ سید اسحاق علوی
دوره 0، شماره 2 ، مهر 1381، ، صفحه 29-48
چکیده
در این مقاله آموزههاى قرآن و سنت و دیدگاههاى شمارى از دانشمندان متقدم مسلمان، درباره وحدت نوع بشر و پیامدهاى آن، بر مقوله یکپارچگى اقتصادهاى جهان از راه تخصص و تقسیم کار در حال افزایش و برچیدن ...
بیشتر
در این مقاله آموزههاى قرآن و سنت و دیدگاههاى شمارى از دانشمندان متقدم مسلمان، درباره وحدت نوع بشر و پیامدهاى آن، بر مقوله یکپارچگى اقتصادهاى جهان از راه تخصص و تقسیم کار در حال افزایش و برچیدن موانع از سر راه عبور آزادانه کالا، خدمات، نیروى کار و سرمایه مورد بررسى قرار گرفته است. سپس این مقاله به بحث درباره میزان همخوانى این دیدگاهها با معیارهاى «اقتصاد نوین جهانى» مىپردازد. نویسنده ادعا مىکند که فلسفهاى، که در تعالیم و تألیفات دانشمندان اسلامى ریشه و رشد یافته ترویج عدالت را براى رسیدن به یکپارچگى مطلوب اقتصادهاى جهان، امرى ضرورى تلقى مىکند. با کمال تأسف، پارادایم اقتصاد نوین جهانى، فاقد چنین تعهدى نسبت به عدالت است. نویسنده بر این نظر است که کشورهاى اسلامى باید، از جهانى شدن حمایت و در عین حال براى گنجاندن عدالت در الگوى جهانى سازى تلاش و کوشش کنند. با این حال، این نیز به تنهایى کافى نیست، این کشورها باید براى پیاده سازى عدالت بیشتر در اقتصادهاى خود تلاش و تدابیرى جهت رویارویى با چالشهاى جهانى شدن اتخاذ نمایند