ابراهیم گرجی؛ مهدی فولادی
دوره 0، شماره 13 ، تیر 1387، ، صفحه 3-20
چکیده
تبادل میان نرخ تغییر دستمزدها (یا نرخ تورم) و نرخ بیکاری تحت عنوان منحنی فیلیپس شهرت یافتهاست. از سال 1958 که پروفسور اِ.دابلیو فیلیپس[1] از مدرسه اقتصاد لندن، مطالعه جامع و کاملی را درباره رفتار دستمزد ...
بیشتر
تبادل میان نرخ تغییر دستمزدها (یا نرخ تورم) و نرخ بیکاری تحت عنوان منحنی فیلیپس شهرت یافتهاست. از سال 1958 که پروفسور اِ.دابلیو فیلیپس[1] از مدرسه اقتصاد لندن، مطالعه جامع و کاملی را درباره رفتار دستمزد در انگلستان منتشر کرد، تا به امروز مجادلات زیادی بین مکاتب اقتصادی در مورد منحنی فیلیپس وجود داشته است که منجر به پیشبردهایی در این زمینه شده است. در این مقاله ضمن بررسی سیر تحول تاریخی منحنی فیلیپس، مدل منحنی فیلیپس کینزیهای جدید (که برگرفته از مقاله منکیو در سال 2000 میباشد) برای اقتصاد ایران مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان از تبادل میان تورم و بیکاری در کوتاهمدت و بلندمدت است. ولی در بلندمدت این رابطه ضعیفتر از کوتاهمدت میباشد. این مطلب اثرگذاری سیاستهای طرف تقاضا را در کوتاهمدت و بلندمدت تأیید میکند (این اثرگذاری در کوتاهمدت بیشتر از بلندمدت است). [1]. E.W. Philips