در مالیه بینالملل نرخ واقعی ارز ازاهمیت ویژهای برخوردار است و ازاین رو جای تعجب ندارد که تا این اندازه برروی بدست آوردن عوامل مؤثر این متغیردربلندمدت و کوتاهمدت توجه زیادی شده است. در این ...
بیشتر
در مالیه بینالملل نرخ واقعی ارز ازاهمیت ویژهای برخوردار است و ازاین رو جای تعجب ندارد که تا این اندازه برروی بدست آوردن عوامل مؤثر این متغیردربلندمدت و کوتاهمدت توجه زیادی شده است. در این زمینه بعضی از اقتصاددانان از جمله (2000) Jahanara, (1997) Chinn and Johnston در مورد اثرات بهرهوری بخشی و شوکهای تقاضابر نرخ واقعی ارز بر روی دادههای آماری کشورهای (OECD) و گروه هفت کار کردند که نتایج حاکی از ارتباط بلندمدت بین این متغیرها با نرخ واقعی ارز میباشد. در این مقاله اثرات بهرهوری نسبی بخشهای تجاری وغیرتجاری و شوکهای تقاضابر روی نرخ واقعی ارز با استفاده از تکنیک همگرایی جوهانسون و دادههای آمارهای بینالمللی طی دوره (1378-1345)مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج حاصله از رابطه بلندمدت وهمگرا بین نرخ واقعی ارز وبهرهوری نسبی تجاری و غیرتجاری وشوکهای تقاضا میباشد. ازآنجایی که کشور ایران به درآمدهای حاصل از نفت متکی است درآمدهای نفت نیز به عنوان یک عامل مؤثر بر روی نرخ واقعی ارز در این الگووارد شده که نتایج حاکی از رابطه مثبت بین درآمدهای نفتی و نرخ واقعی ارز است. نتایج حاصله از رگرسیون بیانگر رابطه نزولی بین متغیرهای الگو و بهرهوری نسبی بخشها مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامی میباشند لذا،پیشنهاد میگردد دولت باید شرایط اقتصادی را فراهم کند که سرمایهگذاری داخلی و خارجی تشویق شود که این امر موجبکاراتر شدن تولید و بالا رفتن سطح بهرهوری بخشها میگردد که در پی آن ارزش واقعی پول کشور افزایش یا نرخ واقعی ارز کاهش مییابد. همچنین پیشنهاد میشود بانک مرکزی بهطور مستقل عمل نماید تا سیاستهای پولی با نظم بیشتری اتخاذ گردیده و قیمتها از ثبات لازم برخوردار شوند و در پی آن تخصیص منابع بهطور کاراتر صورتمیگیرد که این امر افزایش بهرهوری و ارزش واقعی پول را به دنبال خواهد داشت.