محمد نبی شهیکی تاش؛ محمدحسن فطرس؛ مصطفی خواجه حسنی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1393، ، صفحه 95-115
چکیده
چکیده در اثر توسعه ناپایدار، در سالهای اخیر انتشار آلایندههای زیستمحیطی هزینههای اجتماعی بسیاری را به جامعه بشری متحمل ساخته است. در این راستا این مطالعه با استفاده از روش لیبناشتاین به ارزیابی ...
بیشتر
چکیده در اثر توسعه ناپایدار، در سالهای اخیر انتشار آلایندههای زیستمحیطی هزینههای اجتماعی بسیاری را به جامعه بشری متحمل ساخته است. در این راستا این مطالعه با استفاده از روش لیبناشتاین به ارزیابی هزینههای رفاهی اجتماعی ناشی از آلودگی زیستمحیطی صنایع انرژیبر زیر گروه کدهای چهار رقمی ISIC تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی و فلزات اساسی در کشور ایران میپردازد. در ابتدای مطالعه فرض بر این بود که کمترین و بیشترین پیامدهای جنبی منفی زیستمحیطی، به ترتیب توسط صنایع مس و آجر به جامعه تحمیل شده است؛ اما همانطور که نتایج این مطالعه نشان میدهند، صنایع ریختهگری فلزات غیرآهنی و تولید سیمان، آهک و گچ با هزینهای حدود 03/1 و 7/50 درصد از ارزش تولید خود به ترتیب کمترین و بیشترین هزینههای رفاهی اجتماعی ناشی از ناکارآمدی زیستمحیطی را در میان صنایع مورد مطالعه، به جامعه تحمیل میکنند. علاوه بر این هزینههای رفاهی اجتماعی ناشی از مثلث رفاه و رانت اقتصادی این صنایع نسبت به هزینههای ناشی از ناکارآمدی زیستمحیطی x، مقدار ناچیزی است و بخش کوچکی از هزینههای رفاهی محاسبه شده توسط روش لیبناشتاین را در بر میگیرد. هزینههای بالای رفاهی اجتماعی به دست آمده، ضرورت برنامهریزی مناسب در جهت افزایش کارایی زیستمحیطی و تقلیل آثار سوء ناشی از مصرف انواع حاملهای انرژی صنایع آلاینده را با اتخاذ سیاستهای مؤثر به صورت وضع قوانین ضد انحصار و مالیات سبز، به خوبی آشکار میسازد.